چرا ازدواج برای فرار از خانواده اتفاق می‌افتد؟

نویسنده: گروه نویسندگی دل کلینیک
مترجم: –
تعداد کلمات: 1204 کلمه
زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

احتمالا تا به حال در گوشه و کنار زندگی خود افرادی را دیده‌اید که برای فرار از مشکلات خانوادگی، تصمیم به ازدواج می‌گیرند. در واقع این افراد هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند و مجبور به کاری می‌شوند که ممکن است در آینده از انجام آن پشیمان شوند. ازدواج برای فرار از خانواده زمانی اتفاق می‌افتد که فرد دیگر طاقت تحمل فشارهای جسمی، روانی و عاطفی خانواده را نخواهد داشت.

در ادامه با ما همراه باشید تا در ارتباط با اینکه چرا ازدواج برای فرار از خانواده اتفاق می‌افتد، صحبت کنیم.

ازدواج برای فرار از خانواده

برای خیلی از افراد بسیار سخت است که اقرار کند که با والدین خود تعارض دارند و همین تعارض آن‌ها را به سمت ازدواج سوق می‌دهد. زمانی که از این افراد می‌پرسند که: دلیل ازدواج‌تان چیست؟ پاسخ می‌دهند که می‌خواهم از خانه فرار کنم، من از تحقیر و سرزنش خسته شدم، از دعواهای وقت و بی وقت پدر و مادرم خسته شدم، پدر و مادر من معتاد هستند، من قربانی آزارهای جنسی، جسمی و هیجانی در خانه هستم.

تمامی مواردی که گفته شد، دلایل موجهی برای دور شدن از فضای خانواده هستند؛ اما آیا هر دلیلی موجهی برای ترک خانه، دلیل موجهی هم ضرورتا برای ازدواج هست؟

با ازدواج می‌توان از فضای فاجعه بار خانه فرار کرد، اما به چه بهایی؟ وارد شدن به یک شرایط فاجعه بار دیگر؟

زمانی که کار و مدرسه و زندگی با خانواده استرس زا و سخت می‌شود، افراد در مورد روزی که می‌خواهند ازدواج کنند خیال پردازی می‌کنند. و خیال می‌کنند، روزی خواهد رسید که یک مرد تمامی مشکلات من را حل کرده و به من کمک خواهد کرد که این بار را تحمل کنم. معمولا درصد زیادی از این افراد از نظر ظاهری، بسیار زیبا هستند، اما در باطن در جستجوی یک نجات دهنده انسانی از شرایط سخت خود می‌باشند.

در نتیجه باید بدانید ازدواج راهی برای فرار و تنها راه برای زنده ماندن از فشارهای زندگی نیست؛ نه تنها اغلب اوقات کار را آسان نمی‌کند، بلکه نمایی از آن را هم سخت تر می‌کند. وقتی همسران‌شان انتظارات آن‌ها را برآورده نمی‌کنند(انتظاراتی که معمولاً در یک سال مجردی برآورده می‌شدند)، آن‌ها را ناامید می‌کند.

بنابراین اگر ذهن خود را آموزش دهید تا ازدواج را برای فرار از خانواده خود بداند، زمانی سخت‌تر خواهد شد که بخشی از بار و مشکلات در ازدواج را تحمل نکنید.

تحقیقات صورت گرفته نشان داده است که بسیاری از افرادی که از آزار والدین خود به ازدواج پناه بردند، ازدواجی آزاردهنده داشتند.

ازدواج به عنوان فرار از تنهایی در خانواده

ازدواج نمی تواند تنهایی را درمان کند. تقریباً  درصد زیادی از افرادی که برای فرار از تنهایی و دیده نشدن از سمت خانواده ازدواج کرده‌اند، هیچ‌گاه احساس خوشی که در مجردی داشته‌اند را فراموش نخواهند کرد.

اگر فکر می‌کنید ازدواج تنهایی و مشکلات خانوادگی شما را درمان می‌کند و هرگز ازدواج موفقی نخواهید داشت و دائما انتظارات غیرواقعی از همسرتان خواهید داشت. قرار نیست همسرتان آرزوهای نداشته در زندگی قبلی‌تان را برآورده کنو و یا قرار نیست که شما را از نداشته‌های خود دور کند.

ازدواج به عنوان فرار از واقعیت

همانطور که ازدواج فرار از تنهایی نیست، فرار از واقعیت نیز نیست. هر فردی باید با واقعیت زندگی خود روبه رو شود. تمامی انسان‌ها در زندگی خود دارای مشکلات بسیار زیادی هستند که ممکن است سال‌ها در زندگی‌شان وجود داشته باشد؛ اما آیا این مشکلات زمینه خوبی برای روی آوردن به ازدواج است؟

باید با مسائل و مشکلات موجود در خانواده کنار آمد و خود را فردی مستقل دانست تا دست به تصمیماتی مانند ازدواج اجباری نزد.

ازدواج به عنوان فرار از مسئولیت

اگر به دنبال ازدواج هستید تا از زیز بار مسئولیت شغل، خانواده یا هر چیز دیگری در بیایید، از زاویه اشتباهی به آن می‌پردازید. هنگام ازدواج، ما متعهد می‌شویم که هر دو به یکدیگر خدمت کنیم و زندگی خوبی داشته باشیم.

اگر تنها به دلیل فرار از کارهای خانه و یا سرزنش‌های متعدد والدین خود تصمیم به ازدواج دارید، این تصمیم بهترین راه فرار از بار مسئولیت نخواهد بود. بهتر است در این زمینه برای خود و خانواده‌تان برنامه ریزی کنید و مسئولیت هر فرد از خانواده را به او گوش زد کنید. این کار نه تنها باعث گرم شدن روابط خانواده می‌شود، بلکه از تصمیمات هیجانی مانند ازدواج برای فرار از خانواده نیز خواهد شد.

انسان موجودی اجتماعی است که ذاتا میل به دوست داشته شدن و بودن با دیگران دارد. اینکه کسی را داشته باشد که او را دوست بدارد و همواره همراه او باشد. اگر چنین باورهایی را در خود تقویت کنید و با صبر و حوصله دست به انتخاب بزنید مطمئنا موفق خواهید شد تا زندگی مشترک عاشقانه‌ای داشته باشید. ازدواج به خاطر فرار از تنهایی مشکلی از شما حل نمی‌کند.

راهکارها

از راهکارهایی که می‌توان برای این افراد درنظر گرفت، این است که

  • آن‌ها بر روی استقلال شخصی خود کار کنند و آن را گسترش دهند.
  • با خانواده خود رو در رو شوند.
  • استرس خود را مدیریت کنند.
  • به مشکلات خود و خانواده‌شان فکر کنند و برای آن راه‌حل پیدا کنند.
  • به یادگیری مهارت‌هایی مانند مذاکره، مهارت جرعت‌مندی و قاطعیت بپردازند.

شک نکنید که فرار از تنهایی یا فرار از خانواده ای که برای شما ظاهرا بیشتر از امنیت در زندگی استرس را به همراه دارد، هیچ وقت انگیزه درستی برای ازدواج نیست. به عنوان مثال فرض کنید که زندگی شما مانند سفر با یک قطار می‌باشد. شما باید داخل قطار خود سعی کنید خودتان را گرم نگه دارید. بیرون پریدن از قطار موقعیت بهتری را برای شما ایجاد نخواهد کرد. باید سعی کنید بدون اتکا به هیچ فرد دیگری شرایط خود را بهتر کنید. حتی اگر به استقلال از خانه خود فکر و برنامه ریزی کنید بهتر از این است که بخواهید به هر شرایطی تن بدید و ازدواج کنید. مهم نیست که بعدها چه چیزی پیش خواهد آمد، مهم این است که شما با این شرایط حتی اگه وارد زندگی مشترک هم بشوید،  بعدها با مشکلات زیادی روبه رو خواهید شد. آیا همسرتان همیشه فکر نخواهد کرد که شما رو از وضعیت بدی نجات داده و شما هم پشتوانه مطمئنی ندارید و این ممکن است ناخودآگاه بر روی رفتارش تاثیر منفی بگذارد؟ ازدواج و هر قرارداد دیگری، زمانی پیش آگهی خوبی دارد که از ابتدا شرایط عادلانه‌ای در آن  برقرار باشد.

کلام آخر

کاملا قابل درک است، در شرایطی که نسبت به ازدواج احساس خوبی ندارید تسلیم ازدواج شدن تصمیمی است که می‌تواند پیامدهای منفی زیادی همراه داشته باشد ونه تنها شرایط را برایتان تغییر ندهد بلکه بدتر نیز سازد. همچنین قابل درک است که از کنترل زیادی که در موردتان بوده خسته شده و احساس می‌کنید استقلالتان از شما گرفته شده است ولی این موضوع نیز قابل تأمل است که پشت تمام کنترل‌های پدر نگرانی زیاد او نسبت به سرنوشت شما می‌باشد.

پس بهتر است در ابتدا شرایط زندگی را برای خودتان به گونه‌ای تغییر دهید تا قابل تحمل‌تر شود. ضمن اینکه تغییر محیط راه حل اساسی ممکن است نباشد چرا که به نظر میرسد احساسات حل نشده ای دارید که تصمیمات شما را در مورد آینده‌تان تحت تاثیر قرار خواهد داد. نظر ما برای حل تمامی این مشکلات این است که به کمک مشاور در مورد احساساتتان نسبت به ازدواج تمرکز نمایید و جلسات حضوری داشته باشید تا بتوانید با فکری باز برای زندگی خود تصمیم بگیرید و دست به انتخاب صحیح همسر آینده خود بزنید.

پست های اخیر

  • اختلالات روانی
  • اختلالات شخصیت

ریزپرخاشگری چیست؟ رفتار های آسیب زای پنهان

2 سال گذشته
  • روان شناسی فردی

آیا تغییر شخصیت ممکن است؟

2 سال گذشته
  • روانشناسی ازدواج
  • مشاوره خانوادگی

از بین رفتن اعتماد به همسر چگونه پیش می آید و چه عواقبی دارد؟

2 سال گذشته
  • اختلالات روانی
  • روان شناسی فردی

آیا دروغگویی اختلال یا مشکل روانی است؟ دروغگویی پاتولوژیک چیست؟

2 سال گذشته
  • رشد و توسعه فردی
  • روان شناسی فردی

بلوغ دختران و روانشناسی | برخورد درست چگونه است؟

2 سال گذشته
  • کودک و نوجوان
  • مشاوره خانوادگی

نقش پدر در تربیت کودک چیست؟

2 سال گذشته