اختلال شخصیت وابسته (DPD) یکی از شایع ترین اختلالات شخصیتی است. این اختلال میتواند باعث مشکلات زیادی شود. احساس درماندگی، تسلیم شدن جلوی خواسته های نابجای دیگران، نیاز به مراقبت و حمایت بیش از حد، عدم اطمینان و مشکل عدم اعتماد به نفس و در نتیجه ناتوانی در تصمیم گیری های روزمره، بدون اینکه دیگران به ما بگویند چکار باید انجام دهیم، از نمونه های مشکلاتی است که اختلال شخصیت وابسته برای ما ایجاد میکند. بنابراین درمان اختلال شخصیت وابسته یک پروسه پیچیده و البته لازم و ضروری است تا شخص مبتلا به این اختلال بتواند راحت و با مشکلات کمتر به زندگی ادامه دهد.
جالب است که بدانید اختلال شخصیت وابسته یا Dependent Personality Disorder در مردان و زنان به طور یکسان رخ می دهد. این موضوع به این معنی است که تعداد مردان و زنان مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تقریبا برابر است و معمولاً در جوانی یا حتی بعد از آن آشکار میشود.
این اختلال در دسته اختلال های شخصیت C است. این افراد مشکل کمبود اعتماد به نفس شدید را حس میکنند و معمولا شاد و خوشحال نیستند. یا برای شادی و خوشحالی به دنبال یک نیرو و محرک بیرونی میگردند. در حقیقت این افراد معیار خاصی ندارند و به دنبال تایید و حرف دیگران هستند. مثلا تعریف دیگران شاید برای همه ما خوشایند باشد، اما برای این افراد به شدت خوشحال کننده است و برعکس اگر شخصی از آنها انتقاد کنند بسیار ناراحت میشوند، احساس میکنند شخصیت آنها تخریب شده و فکر میکنند مشکل بزرگی دارند. حتی اگر فرد منتقد، اساسا نقش خاصی در زندگی آنها نداشته باشد.
در کل این افراد احساس میکنند در قبال حل کردن مسائل بسیار ناتوان هستند و از مشکلات زندگی فرار میکنند این موضوع منجر میشود که برای حل کردن مشکلات زندگی و ادامه آن به افراد دیگر به صورت افراطی وابسته شوند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته یا DPD وابستگی عاطفی زیادی به افراد دیگر دارند و تلاش زیادی را صرف جلب توجه و همینطور جلب کردن تایید و رضایت دیگران می کنند. افراد مبتلا به DPD معمولا رفتارهای منفعلانه از خود نشان میدهند و همینطور به افراد دیگر زیاد از حد نزدیک میشوند. این افراد از جدایی بسیار میترسند و جدایی برای آنها تقریبا نشدنی است.
سایر ویژگیهایی که معمولا در اکثر این افراد دیده میشود عبارتند از:
اگرچه مانند بسیاری از اختلالات دیگر روانشناختی علت دقیق اختلال شخصیت وابسته مشخص نیست، اما به احتمال زیاد شامل ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، رشدی و روانی است. برخی از محققان معتقدند که شیوه تربیت فرزند مستبدانه یا بیش از حد محافظتی می تواند منجر به ایجاد ویژگی های شخصیتی وابسته در افرادی شود که مستعد ابتلا به این اختلال هستند.
اختلال شخصیت وابسته باید از اختلال شخصیت مرزی متمایز شود، زیرا این دو اختلال معمولا علائم مشترکی دارند. در اختلال شخصیت مرزی، فرد به ترس از رها شدن با احساس خشم و پوچی پاسخ می دهد.در اختلال شخصیت وابسته، فرد با تسلیم شدن، به ترس پاسخ می دهد و به دنبال رابطه دیگری برای حفظ وابستگی خود است. فرد تمایلی به از دست دادن وابستگی ندارد و حتی از آن میترسد.
اگر بیشتر علائم یا همه علائم (فوق) وجود داشته باشد، رواندرمانگر با گرفتن شرح حال کامل پزشکی و روانپزشکی و احتمالاً یک معاینه اولیه فیزیکی، ارزیابی خود را آغاز می کند. اگرچه هیچ آزمایش آزمایشگاهی برای تشخیص خاص اختلالات شخصیتی وجود ندارد، رواندرمانگر ممکن است از آزمایشات تشخیصی مختلف برای رد بیماری جسمی استفاده کند. زیرا در ابتدا ممکن است نیاز به اثبات این موضوع باشد، که مراجعه کننده از نظر جسمی سالم است و مشکلی ندارد. اگرچه این اتفاق معمولا نمیافتد اما در زمانی که نیاز است، یک آزمایش برای بررسی شرایط جسمی و هورمونی شخص میتواند کمک کننده باشد. در نهایت روانپزشکان و روانشناسان از موارد مختلفی مانند مصاحبه و ارزیابی های ویژه ای برای اختلال شخصیت وابسته استفاده می کنند.
به صورت مختصر و مفید میتوان گفت بهترین درمان اختلال شخصیت وابسته مشاوره از یک روان درمانگر معتبر است. البته این نکته نیز قابل توجه است که همانطور که در مورد بسیاری از اختلالات شخصیتی اتفاق می افتد، افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته به طور کلی به دنبال درمان این اختلال نیستند. آنها به جای درمان اختلال شخصیت وابسته در ابتدا، ممکن است زمانی که مشکلی در زندگی آنها – که اغلب ناشی از تفکر یا رفتار مربوط به این اختلال است – بسیار شدید شود، به دنبال درمان باشند و دیگر قادر به کنار آمدن با آن نباشند. این موضوع باعث میشود که افرادی که برای درمان اختلال شخصیت وابسته به رواندرمانگر مراجعه میکنند، معمولا مشکلات شدیدی داشته باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته همچنین مستعد ابتلا به افسردگی یا اضطراب هستند، علائمی که ممکن است فرد را وادار به درخواست کمک کند.
روان درمانی روش اصلی درمان اختلال شخصیت وابسته است. هدف از درمان این است که به فرد مبتلا به این اختلال کمک کند تا فعال تر و مستقل تر شود و ایجاد روابط سالم را بیاموزد. معمولا در ابتدا درمان کوتاه مدت با اهداف خاص ترجیح داده می شود، یعنی در ابتدا فرد سعی میکند سراغ فعالیت های مهم زندگیش برود. در حقیقت فرد تشویق میشود که فعالیت هایی که برای او حیاتی است را در ابتدا بتواند انجام دهد.
استراتژی های خاصی ممکن است توسط رواندرمانگر بسته به مراجعه کننده در نظر گرفته شود که میتواند برای کمک به فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته برای ایجاد اعتماد به نفس باشد. همچنین درمان شناختی رفتاری (CBT) میتواند یکی از این استراتژی ها باشد تا به افراد در ایجاد نگرش ها و دیدگاه های جدید نسبت به خود و نسبت به سایر افراد و تجربیات کمک کند. در ادامه تغییر معنادارتر در ساختار شخصیتی افراد معمولاً از طریق روان درمانی بلند مدت دنبال می شود. جایی که تجربیات کودکی مورد بررسی قرار می گیرد، زیرا ممکن است الگوهای دلبستگی و صمیمیت در روابط نزدیک را کودکی و رشد فرد شکل دهد.